9 اكتبر

ساخت وبلاگ
خب بالاخره برگشتیم اهواز 

پدربزرگ و مادربزرگ گرامی رو فرستادم خونه خاله ام مطمئنم دانیال میزبان خوبیه حداقل بهتر ازمنه

خودم هم رفتم 400

پگی رو ازدست عماد نجات بدم

اخرین باری که دستش بود تا سه روز خواب موند و صداشم هم درنیومد اینقد که فکر کردم مرده

image نوشته شده توسط elizabeth در دوشنبه هفدهم مهر ۱۳۹۶ |
dark paradise...
ما را در سایت dark paradise دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hareya بازدید : 52 تاريخ : جمعه 5 آبان 1396 ساعت: 15:53